بهرام رادان (زاده ۸ اردیبهشت ۱۳۵۸، تهران)، بازیگر، خواننده و تهیهکننده موسیقی ایرانی است. وی فارغالتحصیل رشته مدیریت بازرگانی از دانشگاه آزاد اسلامی میباشد.
او دورهٔ بازیگری را در سال ۱۳۷۸ و در آموزشگاه هیوا فیلم گذراند و در همان سال برای بازی در فیلم شور عشق ساخته نادر مقدس انتخاب شد.
در اولین حضور سینمایی شورعشق شناخته شد: شور عشق اما فیلم به فیلم به دانش سینمایی خود افزود و توانست فوت و فن بازیگری را بیاموزد تا اینکه در چهارمین نقش آفرینی اش کاندید دریافت تندیس بهترین بازیگر نقش اول مرد در پنجمین جشن خانه سینما شد: آواز قو. رادان سپس موفق به کسب دو سیمرغ بلورین نقش اول مرد (شمعی در باد و سنتوری) نیز شد.
رادان در یک آلبوم موسیقی تحت عنوان روی دیگر خوانندگی کرده است.
علی، نوازنده چیره دست سنتور و خواننده محبوب جوانان ناگهان در اوج شهرت و موفقیت افسار زندگی را از دست میدهد و به بیراهه میرود. او میگوید همه بدبختیها از وقتی شروع شد که عشق بزرگ زندگیم، هانیه مرا ترک کرد، اما هانیه زمانی میرود که علی مدت هاست در بند اعتیاد خانمان سوز خود گرفتار است...
دو دوست به نام های حامد (بهرام رادان) و میلاد (محسن کیایی) درصدد دستیابی به یک پول بزرگ برای تغییر زندگی شان هستند اما ناخواسته درگیر اتفاقات عجیبی میشوند…
یک زوج جوان و تحصیلکرده که عازم سفری به خارج از کشور هستند پس از سالها، مشاور خانوادهی خود را بطور اتفاقی در فرودگاه ملاقات میکنند و در مدت زمانی که منتظر پرواز خود هستند، اتفاقات سالهایی از زندگی خود را در مدتی که مشاور آنها در خارج از کشور به سر میبرد، مرور میکنند...
يك ناخداي ايراني تصميم مي گيرد براي اولين بار مال التجاره باارزشي را با عبور از ميانه اقيانوس هند به چين برساند و در اين سفر كه از خليج فارس آغاز مي شود، اتفاقات مختلفي رخ مي دهد و….
مینا که زمانی دانشجوی مرتضی بوده , پس از ده سال زندگی مشترک با وی , تصمیم می گیرد از او جدا شود و برای ادامه تحصیل به کانادا برود , اما مرتضی که از این تصمیم ناخرسند است …
مینو که شوهرش مرده است قصد دارد با داریوش ازدواج کند اما نگران تنها فرزندش امیر است. امیر بیشتر اوقات خود را با پدرام که یکی از دوستان دانشگاهی اش استمی گذراند. در یکی از روزها، پدرام و امیر در سانحه تصادف باعث مرگ دو نفر میشوند. در این تقاطع که حادثه رخ داده مینو، امیر و آدم های دیگری حضور دارند که به نوعی با تقاطعی بزرگ در زندگی رو به رو شده اند…
طاها رحمانی، دانشجوی اخراجی از دانشگاه، به عنوان راننده در یک آژانس کار می کند. او تحت تأثیر دوست صمیمی اش فؤاد و بر مبنای باورهای شان رأساً تصمیم به اصلاح جامعه و برخورد با کسانی می گیرند که مشهور به ترویج فساد هستند. فؤاد تنها راه اصلاح جامعه را در اعمال خشونت می داند و عقیده دارد جهان باید از مظاهر غفلت پاک شود. از همین رو به دوستش مأموریت می دهد تا زنی تن فروش به نام آهو شریفی را که با برادر کوچکش در محله آنها زندگی می کند، بکشد…
پیمان فدایی، ناراضی از تصمیم پدرش برای فرستادن او به خارج از کشور، مجلس جشنی را که برایش برپا کرده اند. ترک کرده و به سراغ دختر مورد علاقه اش پرستو آرین می رود. پیمان علیرغم مخالفت پدر پرستو، او را سوار اتومبیلش می کند، اما در یکی از پست های خیابانی نیروی انتظامی آن ها دستگیر می شوند و…